علی نعمتی شهاب : مشاور کسب‌وکار

علی نعمتی شهاب : مشاور کسب‌وکار

کی هستی و داری چی کار می کنی ؟

من علی نعمتی شهاب هستم. حدود یک ماه پیش ۳۲ ساله شدم. مهندسی صنایع خوندم و بعدش فهمیدم چه کلاهی سرم رفته و باید از اول دنبال رشته‌ی دیگری می‌رفتم. این بود که رفتم سراغ مدیریت و در رشته‌ی ام‌بی‌ای تحصیل کردم تا بتونم بالاخره سر دربیارم که قراره در این دنیای خاکی چی کار کنم؟ کارهای مختلف و بسیار متنوعی را در طول ده سال اخیر که دوران کاری‌ام بوده تجربه کردم. از تدریس تا مشاوره، از فعالیت‌های داوطلبانه‌ی جمعی تا روزنامه‌نگاری. آخر سر بالاخره فهمیدم برای چه کاری ساخته شدم.

این بود که با ۳ نفر از دوستانم استودیو محتوا و اپلیکیشن دوات را راه انداختیم تا به سازمان‌ها و شرکت کمک کنیم بتونند از امکانات شگفت‌انگیز دنیای دیجیتال و فضای مجازی برای بهبود و توسعه‌ی کسب‌وکارشون استفاده کنند. اگر یکم جدی‌تر بخوام خودم را معرفی کنم من در طول دوران فعالیت‌م، به‌عنوان مشاور مدیریت و تحلیل‌گر کسب‌و‌کار با سازمان‌های بزرگ دولتی و کسب‌و‌کارهای خصوصی از جمله استارت‌آپ‌ها همکاری داشتم. تخصص اصلی من برنامه‌ریزی استراتژیک و تحلیل و طراحی مدل‌های کسب‌و‌کار و سیستم‌های سازمانی است.

شاید مهم‌ترین کار زندگی‌م این بوده که وبلاگ‌م با نام گزاره‌ها را حدود هشت سال پیش راه انداختم و در زمینه‌ی مدیریت کسب‌و‌کار و مهارت‌های شغلی حرفه‌ای می‌نویسم. در کنار همه‌ی این کارها در حوزه‌ی مدیریت و مهارت‌های شغلی تدریس می‌کنم و برای برخی از معتبرترین نشریات کشور هم در همین زمینه‌ها می‌نویسم.

 

از چه سخت افزارهایی واسه کار و زندگی استفاده می کنی ؟

من شاید برخلاف خیلی از مهمان‌های این‌جا اون‌قدرها هم گیک نیستم. در واقع نه اپل زامبی هستم و نه گوگل زامبی و نه حتی سامسونگ زامبی. البته تقریبا بدون لپ‌تاپ و گوشی هوشمندم نمی‌تونم زندگی کنم؛ چون هم کارم کاملا وابسته به اینترنت‌ه و هم این‌که معتاد رسانه‌های اجتماعی به‌خصوص توییتر هستم. این روزها هم که تقریبا امورات هیچ ایرانی بدون تلگرام نمی‌گذره! در این سال‌ها چهار تا لپ‌تاپ داشتم و چهار تا گوشی (این دو تا عدد هم اتفاقی شبیه هم شدند!) و دو تا تبلت. برندهایی که استفاده کردم: لپ‌تاپ‌هام به‌ترتیب: دل، لنوو، دوباره دل و بالاخره توشیبا بودند. از همه راضی بودم مخصوصا اون نِت‌بوک ۱۰ اینچی لنوو که هر بلایی که فکر کنید سرش آوردم و چند ده برابر (!) قیمت خریدش برام کار کرد. الان نزدیک به سه ساله که لپ‌تاپم توشیبا است و ازش کاملا راضی‌ام. گوشی‌هام به‌ترتیب نوکیا ان ۷۰، اچ‌تی‌سی دیزایر، سامسونگ اس ۴ مینی و نهایتا ال‌جی جی۲٫ از بین این‌ها گوشی آخری بدجور له دلم چسبید! (البته از نوستالژیک بودن نوکیا هم که نمی‌شه گذشت …) تبلت‌هام هم یک سامسونگ نوت ۳ ده اینچی و یک زن‌فون ایسوس. البته عملا تبلت‌ برام خیلی کاربردی نبوده. تا حالا هیچ کنسول بازی نداشتم و اصولا معتقدم همین پی‌سی برای بازی بسه چه کاریه خب. :)

 

از چه نرم افزارهایی استفاده میکنی ؟

در مورد نرم‌افزار باید بگم که شغلم روی نرم‌افزارهایی که استفاده می‌کنم تأثیر زیادی گذاشته. به‌عنوان مشاور و روزنامه‌نگار و مدرس و حتی مدیر پروژه، تقریبا بدون ورد و اکسل و پاورپوینت زندگی‌م فلج می‌شه. من همیشه گزارشی دارم که بنویسم، جداولی دارم که باید در اکسل ترسیم کنم و ارائه‌هایی دارم که باید در پاورپوینت آماده‌شون کنم.

در کنار این‌ها وب‌سرویس‌ها و اپلیکیشن‌های مختلفی را برای کار یا انجام امور شخصی استفاده می‌کنم. از اینوریدر و فیدلی برای دنبال کردن فید اخبار، از توییتر و تلگرام (و کمی اینستاگرام) برای شبکه اجتماعی بازی و باز هم کسب اخبار، از پاکت برای ذخیره‌سازی و خوندن مقالات و اخبار در زمان‌های مرده و بیکاری، هر از گاهی از اسکایپ برای تماس‌های خانوادگی و دوستانه، از باکس و دراپ‌باکس برای پشتیبان‌گیری خودکار فایل‌های مهم به‌ویژه مستندات و فایل‌های مربوط به کارم و به‌صورت موردی از نرم‌افزارهای دیگر استفاده می‌کنم.

 

چه کتابی رو دوست داری و آخرین کتابی که خوندی چی بود ؟

خب من زمانی خیلی کتاب‌خون بودم و الان نیستم و از این بابت از خودم ناراضی‌ام. می‌تونم بگم که خیلی حوزه‌های مطالعه‌ام متنوع‌ه. بنابر نیازهای کاری و علائق شخصی در حوزه‌های مختلفی مطالعه می‌کنم که مهم‌ترین‌هاش حوزه‌های: ادبیات، مدیریت و کسب‌وکار، علوم اجتماعی، تاریخ و مذهبی هستند.

من دیوانه‌وار به رمان و شعر (کلاسیک وخصوصا غزل) علاقه دارم و اگر دست من بود، دوست داشتم کارم کتاب خوندن باشه (که متأسفانه یا خوشبختانه نیست!) اجازه بدید به‌ جای آخرین کتابی که خوندم سه تا از آخرین و بهترین کتاب‌هایی که خوندم براتون نام ببرم: روزی روزگاری فوتبال نوشته‌ی هیجان‌انگیز دکتر حمیدرضا صدر درباره‌ی تاریخ فوتبال ایران و جهان که نشر چشمه منتشرش کرده، کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم نوشته‌ی تفکربرانگیز خانم اسلاونکا دراکولیچ درباره‌ی داستان زندگی مردم در دوران حکومت کمونیسم شوروی و رمان شورانگیز طاق نصرتنوشته‌ی اریش ماریا رمارک، داستانی درباره‌ی عشق، تنهایی و سرنوشت که در روزهای کوتاهی مانده به جنگ جهانی دوم در پاریس می‌گذرد.

شبکه‌های اجتماعی من هم اینا هستند: لینکدین، توییتر، فیسبوک، اینستاگرام

One دیدگاه

Comments are closed.