رحیم بقال اصغری : کارتونیست، نویسنده و آقای مدیر

رحیم بقال اصغری : کارتونیست، نویسنده و آقای مدیر

کی هستی و داری چی کار می کنی ؟

اگر شما بگویید که هستم و چه می کنم مرا از بزرگتیرن سوال زندگیم رهانیده اید. می گویند رحیم بقال اصغری هستم و تقریبا هر کاری که فکرکنم خدمت به خلق است ، انجام میدم.هر هفته تقریبا یک کارتون میکشم .هر روز شعر و هر سال چند کتاب مینویسم و چاپ میکنم و مدیریت مجموعه های هنری هزار و سیصد نفری رو انجام میدم یعنی در اصلش توی اتاقم چایی میخورم و مسئولیت ها را قبول میکنم و این می شود مدیریت…درباره سومریان و ارتباطشان با شهرم تحقیق می کنم. درباره ادب و زندگی سخنرانی می کنم. برای مربیان هنری درس میدهم.

برای دخترم رز ۷ ساله هر شب قصه تازه خلق می کنم که نشنیده باشد…۷ سال تمام. برف که ببارد با هم آدم برفی درست میکنیم طوری که سرش کمی به راست بچرخدو حوصله اش که سر برود میتوانم دقایقی تحمل کنم از سر و کولم بالا برود.به حرفهای گزارش گونه و طولانی همسرم به دقت گوش میکنم انگار که یعنی برای من هم این موارد مهم هستند. املت رو با چایی شیرین بیشتر دوست دارم.

زندگی من در حمالی هنر و فرهنگ شهرم سپری می شود. شاید در کمال تواضع بگم که اولین جشنواره های هنری به معنی بین المللی در شهری غیر تهران را برگزار کردم و تابو را شکستم از اون موقع با موزه و انجمن و فکو و سایتها همیشه این تابو ها شکسته شده نزدیک صد درصد هنرجویانم قدردان و نمک شناس بوده اند و این مایه خوشبختی و دلیل ماندگاری ام در شهرم بوده است تنها ایرادم این است که زیاد از خودم کار میکشم.

اون روز عادل برازنده خیلی جدی پرسید: بیست و چهار ساعت تو مگه چند ساعته؟ در واقع هر روز یه کارهای روزمره مثل دوش و عبادت و رساندن دخترم به مدرسه رو جدا کنیم من هر روز مثل دولت با یک بحران هم روبرو هستم این بحران میتونه از چکه کردن سقف منزلی که تازه رنگ کرده ایم بگیرد تا خراب شدن اینترنت یکی از آموزشگاهها و یا قبض جریمه بهت آور اداره بیمه … بخش خصوصی و به مدت چهارده سال کار و تلاش …کمتر به عرصه مجازی پایبندم و بیشتر عملگرایی را می پسندم. هر روز از گلها و ابرها سان میبینم و ریالی برای این مسئولیتم دریافت نمی کنم. هر شب از ستاره ها نگهبانی می کنم به رایگان.هر عصر به فیس بوک سر میزنم و به سوالات مخاطبین و ایمیلها جواب میدهم و شانسی چند پست اخیر را دیده و به برخی لایک می زنم. در مورد زندگیم کتابی نوشته بودم که بیشترش را آنجا نوشته ام…

رز
 

از چه سخت افزارهایی واسه کار و زندگی استفاده می کنی ؟‌

سخت افزارم یک میز و یک لپ تاپ و گاهی یک گوشی و البته رنگهای اکرلیک هستند. لپ تابم بهترین سخت افزار دنیاست چشم نخوره سالهاست باهاش کار کردم و مثل خودم در مقابل هر ناملایمیت ، نوسانات و ویروسها مقاوم شده و هاردش کلی مطلب مفید زدم. از خودم جداش نمیکنم.توی خونه شارژرش و اسپیکر و ماوس عوض میشه و هارد اتصالیه اما خودش یاور صادق و وظیفه شناسی بوده است. وفادار تر از خیلی دوستانم..
یک کشو پر از کاغذ باطله که برای حفظ محیط زیست زیر دستمه و یادداشتهام و نامه ها و همه چی رو روی اونها مینویسم و به جای اینکه کمتر بشند بیشتر می شوند و یک کمد پر از ابزار رنگ و تعمیر و سیم و لامپ …به نظرم ابزار خوب زیاد اهمیت نداره. هنرمند اگر هنرمند باشه با یک خودکار بیک و یک مقوای قوطی کفش میتونه بهترین اثر ها رو خلق کنه.
 

از چه نرم افزارهایی استفاده میکنی ؟

وارد شبکه های اجتماعی نمیشدم حتی علیرغم اصرار همکاران و خانواده با یک نوکیای عهد دقیانوس راضی بودم تا اینکه یک شب در اثر غفلت و اصرار فریب خوردم و سیم کارتم را وارد گوشی مدل جدید کردم. با اینکه نرم افزاری به کار نمی بردم اما همسرم با علاقمندی مرا وارد وایبر و تانگو و لاین و… کرد و یک هفته بعد بر اثر تعدد پیامها متوجه شد مقاومت من در مقابل تکنولوژی دلیلش چه بود…چند هفته مقاومت کردم ولی یک عصر که خسته وارد منزل شدم موبایلم با دیدن اینترنت بی سیم شروع به رگبار پیامها کرد. همانجا جلوی در ایستادم بدون اینکه لباسهایم را بکنم کیفم را زمین گذاشتم لاین و تانگو و وایبر و…را دیلت کردم و رفتم آسوده نشستم. الان در فیس حضور دارم و با نرم افزارهای فتوشاپ و ورد کار میکنم. البته به دلیل وجود سایتها هم جوملا و به دلیل وجود سیستم های ارتباطی از یاهو و دوربینهای مجهز مدار بسته اینترنتی بهرمندم. به عقیده ام هر نرم افزاری که تمرکزم را به هم نزند و در خدمت هدفهایم باشد خوب است. میدانی؟ در قرن بعدی بزرگرتین ثروت نه دارایی یا املاک یا اطلاعات….که تمرکز است.
 

چه کتابی رو دوست داری و آخرین کتابی که خوندی چی بود ؟

چند کتاب را همزمان میخوانم الان روی میزم کتابی به نام زبان ترکهای تهران را دارم و توی منزل کتاب راز آفرینش زبان از رسول کامران- اصول کافی جلد سوم- سونات کرویتسر از تولستوی را دارم. کتابهای خیلی زیادی هست که دوستشون دارم خاک خوب از پرل باک رو هر سال یک بار میخونم. این اواخر با محبت یکی از دوستان فیلمش را دیدم ولی من برای خاک خوب تصورات و تخیلات زیباتری از فیلم خلق کرده بودم. مادر هم از این نویسنده بد نیست اما به جای رمان بیشتر دوست دارم تاریخ بخوانم و یا کتابهای موفقیت مثل جادوی فکر بزرگ از دکتر شولتز جالبه اما در این رابطه بهترین کتابی که خوانده ام کتابهای استفان کاوی است. اون معلم همه معلمهاست و هر چند کتابهاش ثقیله اما کاملا متفاوته.چون خوره کتاب هستم از جبران خلیل گرفته تا کوئیلو و یا از رابینز تا ادبیات وطنی مثل ۵۳ نفر علوی برام جذابه وآموزنده…راستی من کودکی ام را با نسین شروع کردم و بعد با مرادی طنز را ادامه دادم هر چند الان که نگاه میکنم میبینم بیشتر عربلو را می پسندم و یک زمانی حتی رضا رهگذر برایم جالب بود .حتی همان دوران کودکی کتاب اعترافات قره باغی یا سقوط شاه هم برایم جذاب بود .یا جلال و صمد برایم جالب بودند.برزگتر که شدم به جای گرایش طبیعی به سوی براهنی و دولت آبادی یا دست کم جمالزاده و ساعدی به سوی خارجی ها پرواز کردم.اما سوشون دانشور برایم افسانه ماند.

rahimbook

۹ دیدگاه

Comments are closed.