کی هستی و داری چی کار می کنی ؟
جواد مهری هستم از ایران! متولد 1352. در حال حاضر تنها کاری که دارم انجام میدم تدریس در دانشگاهه. بیشترین علاقه من پیدا کردن کاربردهای قابل استفاده درسهایی که خوندیم یا می خونیم در صنعته. به هیچ درسی به عنوان یک درس زائد نگاه نمی کنم. تخصص مطالعاتیم در شاخه ریاضی بهینه سازیه (تحقیق در عملیات) و در شاخه کامپیوتر اغلب روی اصول گرافیک کامپیوتری کار میکنم. اما بیشترین تخصصم فکر میکنم ربط دادن علوم و هر چیز به ظاهر بی ربط به همدیگه است.
معمولا در مطالعات گسترده بزرگترین مشکلی که باهاش مواجه میشم کمبود وقت و کمبود دانشه. برای همین سعی میکنم هر اطلاعاتی رو که لازم دارم در سریعترین زمان ممکن به دست بیارم. برای این کار به دوستان و دانشجویانم وابسته ام. اغلب، در زمانهای آزادم خارج از کلاس باهاشون بحثهای متفرقه دارم و در میان این بحثها اطلاعات جالبی دریافت میکنم که اگر میخواستم خودم به دنبالشون برم کلی باید روشون وقت میگذاشتم. اگر بخوام اطلاعاتمو تکمیل کنم ممکنه حتی از دانشجوهام هم درخواست کمک کنم. درسته که در این گونه موارد دو سه نفری هم ممکنه دچار توهم خودبزرگ بینی بشن اما مهم اینه که من به مطلبی که می خواستم رسیده ام. شعارم مضمون همونیه که استاد ارجمندم دکتر میرنیا میفرمایند: اگر دانشجو کمتر از استادش بدونه هر دو ضرر کرده اند. بنابراین معتقدم دانشجوهام بیشتر از من میدونند این من هستم که باید از اونها یاد بگیرم. در عمل هم خیلی از چیزهایی رو که میدونم از اونها یاد گرفته ام. دانشجویانی که امروزه دوستان خوبی برای من محسوب میشن.
یکی از کارهای مورد علاقه ام تماشای کارتونهای مورد علاقه پسرم همراه با او و همسرمه. برای همین اغلب مجبورم خودم براش کارتون دانلود کنم. اعتقادی هم به قانون کپی رایت برای محصولات خارج از کشور ندارم. چون ایران این قانون رو امضا نکرده بنابراین از نظر قانونی جرمی هم مرتکب نمیشیم. کما این که در مطالعاتم متوجه شده ام که خیلی از پایه های علمی رو اونها به طور مستقیم از شرق یاد گرفته اند اما برای شهرت خودشون حتی اسمی هم از کاشف اثر نبرده اند. اما در مورد محصولاتی که مربوط به داخل هستند بخصوص کارتونها! و فیلمهای داخلی سعی میکنم با کپی کردن آثارشون بهشون ضربه نزنم. در واقع هیجوقت یک فیلم ایرانی رو دانلود نکرده ام.
خارج از خانه هم اغلب دوست دارم در جاده های سرسبز بگردم و همراه با خانواده به طبیعت زیبا و همینطور به دوستان و آشنایان سر بزنم. رانندگی رو دوست دارم. به همین دلیل هر جایی برای گردش میریم با اتومبیل خودم که یک سمنده میریم. اینطوری امکاناتی رو که دوست داریم با خودمون میبریم. از آلوده کردن طبیعت هم بیزارم. اجازه نمیدم کسی از توی ماشینم به بیرون زباله پرت کنه. به خودم هم سخت نمیگیرم. با ساده ترین وسایل راه میفتم. فقط چیزهایی ضروری و احتیاطی رو با خودم بر میدارم.
عکاسی رو خیلی دوست دارم و به صورت مکاتبه ای کمی روی عکاسی کار کرده ام. اما نتونستم تکمیلش کنم. یک دوربین ساده سامسونگ دارم که کم کم داره بیش از حد قدیمی میشه. اغلب دوست دارم دوربین عکاسی رو به صورت دستی تنظیم کنم و از تنظیم اتوماتیک در موارد خاص استفاده می کنم. بیشترین عکسهایی که میگیرم از طبیعته چون شاکی کمتری داره. دوست دارم توی عکس چیزهایی رو ثبت کنم که در حالت عادی شاید بهشون توجهی نداشته باشم. برای همین برای خودم عکاسی میکنم نه برای نمایشگاه و نه برای دیگران. اغلب پشت دوربینم نه جلوی اون. شاید از هر صد عکسی که بگیرم فقط توی یکیش جلوی دوربین باشم.
از چه سخت افزارهایی واسه کار و زندگی استفاده می کنی ؟
توی خونه که یک کامپیوتر رومیزی معمولی مشترک با پسرم دارم. برای کارهای عمومی هم از یک نت بوک ایسوس استفاده میکنم. علاقه ای به تغییرات سریع در سیستمهای سخت افزاریم ندارم. مگر این که به یک تکنولوژی جدید واقعا نیاز داشته باشم. اما اگر نیاز به چیز خاصی داشتم و از نظر مالی برام ارزش خرید داشته باشه اغلب سعی میکنم چیزی بخرم که تا چندین سال مجبور به جایگزینیش نباشم. به برندها خیلی حساس نیستم مگر این که تفاوت کیفی فاحش و تفاوت قیمتی کمی داشته باشند. معتقدم بعضی از برندهای ناشناس یا کمتر شناخته شده (فقط گاهی اوقات) سخت افزارهایی میسازند که برای اثبات خودشونه و در نتیجه کیفیتش از یک برند مشهور بهتر میشه. مدیریت خونه با همسرمه بنابراین با لوازم خونه کاری ندارم. اگر هم چیزی ازم بخواد و برای خونه ضروری باشه سعی میکنم در حد بودجه ام بهترین انتخاب رو داشته باشم. برای همین موقع خرید لوازم خانگی مدتی تحقیق میکنم. در اغلب موارد هم اقوام و آشنایان از انتخابهای من تعجب میکنند اما به ندرت پیش اومده از چیزی که خریده ام ناراضی باشم و مجبور به تعویضش باشم. البته لوازم زیادی هم توی خونه نداریم و به دلیل شرایط و جابجاییهایی که داشته ایم اغلب به صورت سیستم مسافرتی و زندگی ساده ای داریم. البته دلیل دیگه اش هم اینه که من از بازماندگان نسل دوران انقلاب و جنگم که بیشتر عمرم رو توی صفها گذرونده ام. بنابراین توقع زیادی از زندگی ندارم. هنوز هم احساس نیازی به مایکروفر، قهوه ساز و … ندارم. روشهای سنتی رو بیشتر ترجیح میدم.
گوشی موبایلم رو فقط برای صحبت کردن استفاده میکنم برای همین حتی چراغ قوه هم نداره! (نوکیا 1600). اما در عوض با گذشت چندین سال فقط لازمه هفته ای یکبار اونو شارژ کنم. البته احتمال میدم اگر شرایط مناسب باشه در آینده نه چندان دور اونو به یک مدل امروزی ارتقا بدم. البته فعلا دارم تحقیق میکنم.
از چه نرم افزارهایی استفاده میکنی ؟
اغلب از ویندوز استفاده میکنم. با این که ضعفها و اشکالات زیادی داره اما به هر حال چیزیه که در کشور ما زیاد استفاده میشه و اغلب مردم با اون آشنا هستند. بنابراین بسیاری از اپلیکیشنها برای اون نوشته میشن. اهل اپلیکشن نوشتن برای بازار نیستم. اما برای خودم گاهگاهی چیزایی طراحی میکنم. هدفم در نوشتن اپلیکیشنهای شخصی صرفا یادگیری تکنیک جدیدیه که ممکنه بلد نباشم یا نیاز به آپدیت کردن خودم داشته باشم. برای همین خیلی از اونها رو تا آخر تکمیل نکرده ام. اغلب دوست دارم اپلیکیشنم مولتی پلتفرم باشه. به ندرت به مواردی مشابه دات نت سر میزنم. فقط در حدی که بتونم کمی اطلاعتم رو به روز کنم بهشون مراجعه میکنم. روی سیستمم اوبونتو هم دارم که گاهی وقتا بهش سر میزنم. مرورگرم اغلب یا فایرفاکس یا گوگل کرومه. با اغلب محصولات مایکروسافت (اما نه همشون) میونه خوبی ندارم. با این که خیلیاشونو بنا به اجبار استفاده میکنم اما در مواقع اختیاری میرم سراغ برنامه های اپن سورس. برای حروف چینی از لاتک استفاده میکنم. برای ادیتور لاتک هم در موارد انگلیسی از وین ادیت و در موارد فارسی از نوت پد ++ استفاده میکنم. از نوشتن کد به زبان تک هم لذت میبرم . برای تهیه اسلایدها دوست ندارم از پاورپوینت استفاده کنم چون باعث مشکلات زیادی میشه به جای اون از کتابخانه های لاتک استفاده میکنم.
برای برنامه نویسی ویژوال استودیو را به کار میبرم. علاقه آنچنانی به تکنولوژیهای آماده مثل دات نت و غیره ندارم و دوست دارم خودم اصول کار رو یاد بگیرم که البته برای کار روی پروژه واقعی کار خوبی نیست اما اغلب فوت کوزه گری رو به همین شکل میشه یاد گرفت. ریزه کاریهایی توی برنامه نویسی وجود داره که نمیشه اونها رو توی کتابهای دات نت پیدا کرد. همیشه سعی میکنم مطالبی رو پیدا کنم که در آینده به درد بخورن. البته بیشتر مواقع اهداف درسی مد نظرم بوده مثلا وقتی که یادگیری اپن جی ال رو برای خودم شروع کردم حتی یک صفحه چاپی یا اینترنتی در موردش به زبان فارسی وجود نداشت. اما امروزه یکی از پرکاربردترین کتابخانه ها حتی توی ایرانه. البته دانشجویان ما در مورد مطالب آکادمیک و کاربردهای تجاری دچار نوعی اختلاط فکری شده اند. از یک طرف میبینند بازار ایران روی خوشی به محصولات آکادمیک نشون نمیده و از طرف دیگه توی دانشگاه هم به ندرت کار تجاری یاد میگیرند. برای همین دچار سردرگمی هستند و بدتر این که خیلیاشون بین این دو گزینه هیچکدام رو انتخاب میکنند و در نتیجه بعد از فارغ التحصیلی افسردگی پس از درس! میگیرند. خود من، دانش آکادمیک رو ترجیح دادم و از انتخابم هم راضی هستم. اما به دوستان سفارش میکنم اگر صرفا به دنبال درآمد هستند، دانشگاه محل خوبی برای این کار نیست. کسی که چند تا دوره توی همین آموزشگاههای بیرون (از نوع خوبش) ببینه خیلی بهتر از یک فرد کم سواد دانشگاهی اپلیکیشن یا محصول تجاری خواهد نوشت.
چه کتابی رو دوست داری و آخرین کتابی که خوندی چی بود ؟
بیشترین مطالعه ام کتابهای مرتبط با درسها و مسائل برنامه نویسی است. اما در موارد غیر درسی به رمانها و داستانها علاقه دارم که در چند سال اخیر به دلیل کمبود وقت کاهش شدیدی در ساعات مطالعه غیردرسی داشتهام. آخرین کتابهایی که خواندهام اشعار وحشی بافقی و خاطرات آدم و حوای مارک تواین بوده. در دوران نوجوانی از نویسندگان داخلی به آثار پلیسی پرویز قاضی سعید علاقه داشتم و از نویسندگان خارجی به الکساندر دوما. در آن دوران تقریبا اکثر آثار نویسندگان مشهور ایران و دنیا رو میخواندم. در حال حاضر بیشترین وقت مطالعه ام توی اینترنت صرف میشه: داستانهای کوتاه، مطالب علمی و اخبار.
52 دیدگاه