مصطفی لامعی : صدای آشنا

مصطفی لامعی : صدای آشنا

کی هستی و چه‌کار می کنی؟

خیلی کوچک بودم که با کومودور ۶۴ پسردایی بازی می‌کردیم و شاید این اولین برخورد من با یک کامپیوتر از نزدیک بود. سالها بعد زمانی که در دوران راهنمایی درس می‌خواندم به دلیل شرایط کاری پدر، منزلمان مجاور شد با مرکز کامپیوتر دانشگاه محل کار ایشان. رییس مرکز دانشگاه هم که انسان بسیار دوست‌داشتنیی بود همیشه پذیرای حضور من در آنجا بود. برایم وقت می‌گذاشت و پاسخ سوالات بچه‌گانه من را با حوصله می‌داد. تابستانها معمولا بیشتر زمانم در مرکز کامپیوتر دانشگاه می‌گذشت. روزها گذشت تا اینکه دانشگاه تصمیم گرفت کلاسهای آموزش کامپیوتر برای فرزندان کارمندان برگزار کند. حالا فرصت خوبی بود برای فراگیری و دست و پنجه نرم کردن با DOS. بله آن روزها خبری از ویندوز و محیط‌های گرافیکی نبود. همه دنیای ما به ورژن‌ها مختلف DOS ختم می‌شد. ورژن محبوب من DOS 6.22 بود. البته ویندوز ۳.۱ هم بود اما استفاده چندانی از آن نمی‌شد. برگزاری کلاس‌های کامپیوتر و شرکت در آنها باعث شد تا بعد از سالها پدر برایم یک کامپیوتر بخرد. یادم هست یک مدل 486DX بود محصول شرکت تاتونگ که شرکت صادق‌نگار نماینده آن در ایران بود. اولین نرم‌افزاری هم که الان در خاطر دارم بازی ولف‌اشتاین بود. هنوز صدای این بازی در گوشم می‌پیچد. باز شدن درها، واق واق سگ‌های نازی، صدای شلیک گلوله و شوق پیدا کردن درهای مخفی. کمی که پیش‌رفتم برایم برنامه‌نویسی سوالی شد که باید به دنبال پاسخش می‌رفتم. کمی BASIC کار می‌کردم تا اینکه کارمند جدیدی به تیم مرکز کامپیوتر اضافه شد که برنامه‌نویس حرفه‌ای بود. کارهایی با کامپیوتر می‌کرد که من را سر ذوق می‌آورد. آن روزها با زبان اسمبلی و پاسکال خیلی کارها می‌کردند. البته بیشتر آنها در سطح شیرین کاری بود. برای مثال رقص نور درست کردن با چراغ‌های صفحه‌کلید و از این طور چیزها. خلاصه دوستی من با ایشان باعث آشنایی من با پاسکال شد. نکته جالب اینجا بود که برای اینکه این زبان را یادبگیرم فقط اجازه داشتم یک کتاب به زبان انگلیسی را که به امانت به من داده بود مطالعه کنم و شاید به همین دلیل به این کار عادت دارم و می‌توانم به راحتی کتابهای انگلیسی را بخوانم. آن روزها تازه اینترنت پای خود را داشت به کشور باز می‌کرد و اول هم در مراکز دانشگاهی در دسترس بود که به همین دلیل من هم دسترسی به آن داشتم. شروع کار من برای طراحی سایت به همان روزها باز می‌گردد. اولین سایتی که طراحی کردم برای یک شرکت تولیدی بود که با استفاده از Frontpage 98 اجرا شده بود. آشنایی با Frontpage و بعد Photoshop برای خلق یک طرح زیبا کافی نبود و باعث شد توجه من به رشته گرافیک جلب شود. به همین دلیل در دوره‌های آزاد گرافیک دانشگاه تهران شرکت کردم. از آنجا بود که موضوع طراحی به یکی از علایقم تبدیل شد. چیزی که برای من در مورد اینترنت جالب بود و من را به وجد می‌آورد شبکه‌های کامپیوتری بود. همین موضوع من را به مطالعه در مورد شبکه‌ علاقه‌مند کرد و دست آخر باعث شد مدرک MCSA از مایکروسافت را دریافت کنم. پر استرس ترین لحظه زندگی من کلیک بر روی دکمه END EXAM بود که باعث می‌شد همان لحظه قبول یا رد شدن شما روی صفحه نمایشگر نمایش داده شود. اما کار وبلاگ نویسی بنده از چندین سال پیش با راه‌اندازی آی‌کلاب آغاز شد. آن زمان هدفم به نوعی معرفی سایت‌های ایرانی بود که به نوعی مشکلی را حل می‌کردند. استقبال از آ‌ی‌کلاب خوب بود و می‌توان گفت با این وبلاگ بنده در اینترنت شناخته شدم. علاوه بر آی‌کلاب مجموعه پادکستهای آ‌ی‌پالس هم که مصاحبه با افراد اثر بخش در وب فارسی بود را ساختم که آنها نیز با استقبال بسیار خوبی روبرو شد. البته هر دو پروژه چندماهی هست که متوقف شده‌اند و امیدوارم طی ماه‌های آتی با رویکردی نو دوباره کار را شروع کنند. یکی دیگر از کارهایی که بنده انجام دادم راه‌اندازی مجموعه کوچکی به نام دروپال‌چی بود که به صورت تخصصی به انجام پروژه بر اساس فریم‌ورک دروپال می‌پرداخت. در دروپال‌چی موفق شدیم برای اولین بار هماهنگ با تمام دنیا در روز جهانی آموزش دروپال دوره آموزشی در ایران برگزار کنیم. دروپال‌چی هم اکنون به دوستان دیگری واگذار شده است. چیزی که بر روی آن کار می‌کنم ساده و موثر کردن حضور کسب‌وکارهای ایرانی در وب هست که چند سالی هست که در حال تلاش برای رسیدن به آن هستم. البته در این راه با مشکلات مختلفی روبرو شدم که مهم‌ترین اونها منحرف شدن از مسیر بوده است. علاوه بر این در حال اتمام یک دوره MBA در دانشگاه امیرکبیر هم هستم که به شدت به من در توسعه هدفی که دارم کمک کرده است.

از چه سخت افزارهایی در کار و زندگی استفاده می‌کنی؟

من یک مک‌بوک ایر ۱۳ اینج دارم که بیشتر روز ازش استفاده می‌کنم و یک iPhone 5S هم دارم که همیشه با من همراه هست. سعی می‌کنم جلوی خودم رو بگیرم و آی‌پد نخرم. من از آی‌فون برای عکاسی، مطالعه، توییت کردن، ضبط صدا و اینترنت گردی استفاده می‌کنم. مک بوک هم برای برنامه‌نویسی و کارهای روزمره مورد استفاده هست. lameei

از چه نرم‌افزارهایی استفاده می‌کنی؟

دروپال، فتوشاپ، pages، numbers، توییتر، Forklift، Sublime text، Colloquy، Folx Go، Pulp ، iBooksمعمولا با من همراه هستن.

چه کتابی رو دوست داری و آخرین کتابی که خوندی چی بوده؟

من کتاب زیاد می‌خونم. کتاب خوندنم رو هم مدیون مادرم هستم. فکر کنم کلاس پنجم بودم که به عنوان هدیه تولد چندین کتاب از ژول‌ورن به من هدیه دادن و باعث شروع سفری هیجان انگیز برای من شدن. آخرین کتابی که خوندم The First 20 Hours بوده. البته من معمولا به طور موازی چند کتاب رو می‌خونم که همه اونها در پروفایلم در GoodReads ثبت شده‌اند (البته از اونجایی که این سایت رو شناختم). در حال حاضر هم در حال مطالعه Pro Drupal Development و Personal MBA و The money book for freelancers و دیدوبازدید از جلال آل احمد هستم . انتخاب یک کتاب ممکن نیست ولی کلا به داستان کنت مونت کریستو علاقه زیادی دارم.

آدرس اکانت فیس‌بوک ، گوگل‌پلاس و توییتر مصطفی لامعی .